جامعه شناسان علیرغم اختلافات مذهبی همگی بر این مطلب اجماع دارند که خانواده اساس و بنیان زندگی بشری است و اگر بر پایه های استوار و محکمی بنا شود، به تبع آن جامعه نیز مستحکم می گردد. اگر پایه هائی که خانواده بر آن بنا شده دچار لغزش گردد و زمینه استواری این پایه ها - علیرغم تفاوتشان - فراهم نشود، اوضاع جامعه متزلزل می گردد. خانواده الگوی اساسی تشکیل و تکوین شخصیت انسان است و اولین مکانی است که برنامه ریزی تکوین شخصیت را پی ریزی می کند. اهمیت خانواده و اثرآن در جامعه تا حدی است که ادیان الهی اهتمام و توجه بسیار زیادی نسبت به آن مبذول داشته اند. (1)
 
و خاتم الانبیاء محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) با رسالت خود، آیینی را بنانهاد که استواری خانواده ضامن آن بود و دین مبین اسلام رکن اساسی جامعه و سنک بنای جوامع اسلامی می شد که احکام آن قادر بود، عقب ماندگی و انحطات را از جامعه اسلامی دور کند.
 

اساس ساختار خانواده

ازدواج شرعی و قانونی اساس ساختار خانواده است و بدون ازدواج امکان ایجاد خانواده وجود ندارد، پس از دواج معیاری اجتماعی است که به خانواده رنگ و بوی قانونی و انسانی می بخشد. اسلام به مسأله ازدواج توجه ویژه و خاصی دارد، که به هیچ رابطه انسانی دیگری چنین توجهی نداشته است عقد زوجین و گرفتن جشن لازمه رسمیت بخشیدن به ازدواج است.
 
مفهوم پیوند ازدواج برای انسان است. انسان! گرامی ترین مخلوقات می باشد، پس عقد ازدواج گرامی ترین پیمان هاست، چرا که در آن ارتباطی مشروع بین زن و مرد ایجاد می شود. قرآن آن را پیمان محکم نامیده است و اسلام برای آن مقدماتی قرارداده است که در رأس آن حسن اختیار و رغبت مشترک می باشد تا این میثاق، دائمی و محکم بماند.
 

منزلت و جایگاه زن در اسلام

زن ستون فقرات خانواده است و به تعبیری، همانند ناخدای کشتی است در دریای عظیم و عمیق که در حمایت از این خانواده خود در تمامی خطرها غافل نمی ماند و چشم برهم نمی گذارد و اگر به مملکتش بلائی نازل شود، خیالش آسوده نمی گردد و همه تلاش و همتش را مبذول می دارد تا خانواده اش علاوه بر خوبیهای فرد، از احسان و نیکی زن نیز بهره مند شود این گفتار که در وراء هر بزرگی و عظمتی قرار دارد، گفتاری نیک و پسندیده است. جز اینکه هم اوست که برای خانواده اسباب و موفقیت ، پیروزی ، برتری و نواندیشی را مهیا می سازد و همه عوامل ناکامی، عقب ماندگی و تقلید را از آن دور می گرداند.
 
به همین دلیل و با توجه به حدیث شریف" کلکم راع و کلکلم مسؤول عن رعیته" زن در خانه اش سرپرست و مسئول همه افراد خانواده است این سرپرستی دو جنبه دارد، جنبه مادی و جنبه معنوی. جنبه مادی آن در تهیه مایحتاج همه افراد خانواده از جمله نظافت لباسها، خورد و خوارک و مسکن تجلی پیدا می کند. و جنبه معنوی آن در حسن همسرداری وی متبلور می شود که معادل جهاد در راه خدا است. جنبه معنوی آن در مدیریت توأم با عشق، راهنمائی فرزندان، احسان به والدین و صله ارحام و پرس و جو از احوال نزدیکان ظهور پیدا می کند.(2)
 
مسئولیت زن در دو جنبه مادی و معنوی کامل می گردد و بوسیله آن رابطه خانوادگی استوار و محکم می شود زیرا این مسئولیت ، یک نقشی مهم در حفظ و نگهداری اجتماع دارد و بر روابط همیاری در محیط خانواده اصرار می ورزد.
 
بخاطر همین مسئولیت است که اسلام، زن را مورد تکریم و بزرگداشت قرار داده است. و برای او شخصیت و جایگاه ویژه ای قائل شده است، آن را از ناتوانی، که ریشه در اعماق تاریخ دارد دور ساخت و به او نیکی ها عطا نموده و او را از هرشر وبدی دور نگه داشت. اسلام به زن حق اختیار همسر، حق تملک، حق اظهار نظر و مشاوره را داده، و برای او حق ارث بردن را قائل شده است در حالیکه اعراب تا قبل از آن فقط به مردانی که سلاح بدوش می گرفتند و به میدان جنگ می رفتند ارث می دادند و زنان و کودکان را از این حق محروم بودند. اسلام زن را از آراستن خود برای دیگران و با عشوه سخن گفتن برحذر داشته و او را از هرچیزی که عفت و نجابت وی را لکه دار می نماید، برحذر داشته است.
 
زن مکمل مرد، یا نیمه دیگر جامعه است، او سرپرست نیمه دیگر نیز می باشد به همین دلیل نقش او در خانواده بالاتر از نقش پدر می باشد چرا که او با فرزندان، خصوصا در دوران طفولیت زمان طولانی تری را می گذراند، لذا تأثیر زیادی بر شخصیت فرزندان دارد و می تواند آنان را به هرسویی که می خواهد هدایت نماید حتى اصولی که می خواهند به آن ایمان آورند. در قدیم گفته می شد که: زنی که گهواره شیر خوار را با دست راستش تکان می دهد، می تواند که همه دنیا را با دست چپش به حرکت درآورد.


آماده سازی زن برای حمایت از خانواده

تا زمانیکه زن در خانواده دارای منزلت و اهمیت است، تأکیدی بر مسئولیت و وظیفه او در قبال خانواده، مقابل خطرات اجتماعی است، پس آماده نمودن زن برای انجام این مسئولیت یک ضرورت اسلامی است که در درجه اول باید که ایمان و اعتقاد، به بزرگی و عظمت این مسئولیت به زن مسلمان داده شود و او از این پندار اشتباه که باعث شده تا فکر کند که اگر خارج از خانه کار نکند از دیگر زنان کارمند مقامی پائین تر دارد، آزاد و رها نماید بداند که او در داخل منزل کار بزرگی را انجام می دهد که هیچ کس دیگری قادر به انجام آن نیست و کوتاهی و تقصیر او در این کار نه فقط به خانواده اش آسیب می رساند بلکه به همه جامعه نیز سرایت می کند. اگر بپذیریم که زن اولین معلمی است که فرزند دروس اولیه زندگی را از او می آموزد و آموزشهایی که مادر در سالهای اولیه در جان و روح فرزندان می نشاند در تمامی یا در طول زندگیشان همراه آنان است، لذا زن باید با فرهنگ دینی، اسلامی کاملا آگاه باشد، تا بتواند فرزندان را در جهت ارزشهای اسلامی پرورش دهد.
 
برای ایجاد فرهنگ دینی زن باید در زمینه علوم دینی و اسلامی آگاه داشته باشد. لازم است که بر خصوصیات و ویژگی های تصویر اسلامی اشراف و احاطه داشته باشد بطوریکه وی در حد معقولی حفظ و تفسیر قرآن را بداند و از سنت و سیره زنان و مردان سلف صالح آگاه و مطلع باشد و فداکاریهایی آنان در راه اسلام در قالب داستان و قصه برای بچه ها بیان دارد تا آنان فرزندان نمونه ای از تربیت خوب اسلامی بوده و مایه افتخار مادرشان باشند. زن باید نسبت به حلال و حرام وهرآنچه اختصاص به امور زندگی روزانه فرزندان در درون و بیرون خانه دارد، آگاه باشد تا اگر زمانی آنان منحرف شدند، بتواند آنها را به راه راست هدایت و در مقابل کارهای خوب و پسندیده اسلامی به آنها پاداش و جایزه بدهد.
 
زن علاوه بر فرهنگ دینی، تا حد کمی نیز به علوم تربیتی نیاز دارد که بتواند فرزندانش را در امنیت و سلامت از مرحله طفولیت عبور دهد. این مسأله اقتضا می کند که زن یک آگاهی قابل قبولی نسبت به حل مشکلات فرزندانش در مراحل زندگی داشته باشد، تا بینش عقلی و روانی آنان رشد و نمو طبیعی خود را طی کند و بدین وسیله آنان را از خطر ایجاد عقدهای روانی و انحرافات رفتاری که حتی ممکن است تا آخرین مرحله زندگی با آنان همراه گردد، دور نماید.
 
اگر رشد همراه با سلامتی یک علم مستقل باشد آن وقت اصول و قواعد خاص خود را می خواهد، در این صورت برزن مسلمان واجب می شود تا حدی نیز به مسائل امور تغذیه ای آشنایی داشته باشد. پس وی باید مواد تشکیل دهنده یک غذای کامل را بشناسد و اثر کمبود بعضی از آنها را بر رشد و نمو بداند. همانگونه که باید بداند چگونه برای خانه یک غذای کامل و کم هزینه را تهیه نماید تا در ساختار اقتصادی وی سهیم گردد. هنگامیکه غذای کامل، سلامت بدن را تأمین می کند، به تبع آن سلامت عقل تیز تأمین می شود چرا که عقل سالم در بدن سالم است.

 

اسلام دین نظافت و پاکیزگی ظاهر و باطن

زن علاوه بر مراعات مسائل بهداشتی ضروری خود، باید فرزندانش را پای بند به رعایت قوانین بهداشتی نماید. اسلام دین نظافت و پاکیزگی ظاهر و باطن و با هم است. اضافه بر آنچه بیان کردیم، زن باید فرزندانش را منظم بار بیاورد وسعی کند که خانه ای زیبا و مرتب داشته باشد و بداند زیبایی دانستنی نیست که آموخته شود بلکه یک حس فرهنگی است که ریشه در آغاز زندگی انسان دارد که این آرام آرام جزیی از شخصیت انسان می گردد. زن مسلمان باید فرهنگ زیبایی را کسب کند و بر اساس آن فرزندانش را بر پایه ی دوست داشتن زیبائی و ارزش نهادن به آن بزرگ نماید "خداوند زیباست و زیبائی را دوست دارد".
 
بی شک زن مانند مدرسه ای است که اهمیت و اثرش از مدارس قانونمندی که امروزه از هر لحاظ پیشرفت کرده اند کمتر نمی باشد، از این جاست که توجه به آماده نمودن زن در اولویت امور است زیرا او بهترین ضامن برای موفقیت در پیشرفت روند تمدن می باشد. اما آنچه بدان اشاره شد، پایین ترین حد موضوع مورد بحث ماست و زن باید از آن عدول کند و بتواند وظیفه اش را به بهترین وجه انجام دهد. ضرورت ایجاد یک روش جدید در برنامه های آموزشی به گونه ای که در آن خصوصیات هریک از دو جنس پسر و دختر جداگانه لحاظ شده باشد، احساس می گردد و این برنامه ها می توانند موجب فعال شدن اندیشه های راکد اسلامی در مقابل جریانهای ویرانگر و مسموم کننده غرب باشد این آماده سازی و تجهیزات که موجب حمایت خانواده و ایجاد یک نسل پاکیزه و پاک سرشت می شود، بدان معنی نیست که مرد خانواده یک نقش حاشیه ای دارد ونقش او در فراهم نمودن ضروریات و نیازهای مادی خانواده و فرزندان کمتر است بلکه مرد در دو مرحله نوجوانی و جوانی مکمل زن است و هر دو در سرپرستی خانواده شریکند و نقش مرد مهمتر از نقش زن می باشد، چرا که مرد در سرپرستی و هدایتگری در این مرحله تواناتر است؛ به همین دلیل نگهداری فرزندان از آغاز کودکی تا رسیدن به سن نوجوانی به عهده زن است و بعد از آن این حضانت و سرپرستی به مرد داده می شود لذا مرد نیز نیاز دارد که به یک بینش دینی و تربیتی در حد معقولی مجهز شود تا بتواند برای فرزندانش یک سرپرست و مربی توانمندی باشد تا هر آنچه را که مادر در دوران کودکی انجام داده است، تکمیل و  کامل می نماید.
 
نقش خانواده در دریای زندگی شبیه به سفر قایقی است که از اقیانوس می گردد و در دست هرکدام از زن و مرد پارویی برای هدایت این قایق وجود دارد، تا آن را به ساحل امنیت و سلامت برسانند و اگر هریک از آنها پارویش را کنار بگذارد. قایق راهش را گم می کند و آب او را می بلعد و عاقبت سرنشینان آن غرق می شوند . بدین ترتیب هر یک از زن و مرد مسئولیت مشترکی برای زندگانی یا حیات خانواده در مقابل گردبادهای ویرانگر به عهده دارند.

 

خطرات خانواده امروزی

شیخ محمد غزالی رحمة الله می گوید: "دنیای اسلام بر فداکاریهای بزرگ ویا ارزشی استوار شده است که خانواده ها بر همان پایه ها بنا نهاده شده اند؛ در این خانواده ها مردان و زنان را حق گرایی و صبر سفارش می نماید"(3)
 
در جامعه اسلامی یک خانواده مؤمن وشجاع لازم است که رسالت و وظیفه خود را بداند و در راه آن فداکاری نماید و همه افراد جامعه را در جهت حمایت از آن سفارش کند تا سدی باشد برای دفاع از جامعه اسلامی و فردایی بهتر.
 
خانواده مسلمان در جامعه کنونی با خطرات بزرگی مواجه می باشد، استعمارگران پی برده اند که ایجاد شکاف در ساختار خانواده مسلمان منجر به فروپاشی آن می شود و از مدتهای بسیار دور راه دست یابی بر منابع قدرت مسلمانان را از طریق سیاست تجاوزگرانه برنامه ریزی کرده اند تا مسلمان را به تدریج از اصالت وهویت اصلی شان نمایند. جای تعجب نیست که خانواده مسلمان در حال حاضر از این خطرات رنج می برد و دائما از خطراتی که استواری و امنیت آن را تهدید می نماید، شکایت دارد.
 
برنارد لوئیس شرق شناس می گوید: "غرب برای ایجاد یک تغییر کامل در غربی نمودن خاورمیانه به سه عامل وابسته است که عبارتند از: اسرائیل، ترکیه و زن غرب هنوز مصمم است تا از آن به عنوان سلاح اصلی در جهت فساد جامعه استفاده کند و این کار را از طریق گسترش و ترویج بی بند و باری - دعوت به اختلاط زن و مرد - تحمیل آموزش به دختران جوان در مؤسسات آموزشی مختلط - ترویج و سرپرستی روشهای آرایش به شیوه غربی ، تشویق جریانهای ادبیات فلشوف ( بی پردگی) و هنرهای تحریک برانگیز - بیرون آوردن زن از خانه - که موافق و مطابق با طبیعت و فطرت زن نیست، انجام می دهد و عاقبت موجب ایجاد پدیده سرگردانی و سردرگمی و از هم پاشیدگی خانواده مسلمان بخصوص زن متعهد می گردد". (4)

 
کنفرانس های بین المللی

اگر جهان اسلام بخواهد از چنگال استعمار و رهایی یابد، باید تا حدی حیات و زندگی مستقلی را آغاز نماید. در این حیات جدید، علائم و نشانه های آگاهی و بینش اسلامی مشاهده می شود. تمایل توده های مردم مسلمان برای مرکزی اسلامی که بتوانند رهبریت امور را به آن بسپارند، احساس می شود. غرب احساس می نماید دچار یک آسیب شدیدی شده است و به خوبی درک کرده که تنها خطر جهانی که منافع او را تهدید می کند اسلام است و سایر اعتقادات و ادیان خطری محسوب نمی شوند که از آنها بترسد یا به آن ها توجه نماید.
 
کنفرانس های بین المللی تقریب مذاهب زمینه های ایجاد گفتگوهای تازه ای را در باره درگیری بین اسلام و ادیان دیگر بر پا کرده است. کنفرانس ها یک رنگ جهانی دارد گویا آنها منعکس کننده یک پیمان بین المللی اند، برای نجات بشریت و مخاطب آن گروهی خاص نمی باشند. کسانی که با این کنفرانسها مخالفند، افرادی هستند که بر نظام جهانی جدید معترض و با آن مخالفند. آنها زندگی در یک دایره منطقه ای کوچک (تنگ) را می پسندند و به پیشرفت های جدید برای همکاری دولتها در جهت دفع خطرها و مشکلات فکر نمی کنند. کنفرانس های بین المللی، از سال ۱۹۵۷ با کنفرانس مکزیک آغاز شدند، سپس - کنفرانس مکوارا دو در سال ۱۹۱۸ در جهت مسیحی نمودن مسلمانان از طریق ایجاد شکاف درونی در میان آنها - کنفرانس (کپنهاک) در سال ۱۹۸۰ میلادی - کنفرانس نایروبی در سال ۱۹۸۵ میلادی - کنفرانس سران کشورها در ریودوژانیرو برزیل در سال ۱۹۹۲ میلادی - کنفرانس حقوق بشر در فینیا در سال ۱۹۹۳ میلادی - کنفرانس جهانی برای جلوگیری از آلودگیهای طبیعی در یوکوهاوای ژاپن در سال ۱۹۹۴ میلادی - کنفرانس رشد جمعیت در قاهره - کنفرانس سران جهانی در جهت رشد و توسعه اجتماعی در کپنهاک سال ۱۹۹۵ میلادی در استانبول منعقد و برپا گردیدند. (5)
 
این کنفرانس ها موجب برپایی کنفرانس جهانی بررسی خطراتی که زنان قرن ۲۱ را تهدید می نماید گردید این کنفرانس در سال ۱۹۹۹ با مشارکت ۲۴ کشور در صنعا برگزار شد که اکثر شرکت کنندگان کسانی بودند که به تفکرات سکولاریسم و مخالف با اسلام مشهود بودند. (6)
 
شرکت کنندگان این کنفرانس، علیرغم تنوع طرحها و تعدد روش هایشان، انواع و اشکال جدیدی از زندگی اجتماعی را تبلیغ کردند که این اشکال موانع اخلاقی را زیر پا می گذاشت و با ارزشهای دینی در تعارض بود و به اسم آزادی موجب ترویج بی بند و باری می شد، بطوریکه برنامه ریزان این کنفرانس در بر شمردن خانواده به عنوان واحد اساسی یک جامعه - در حد شک و تردید نیز اکتفا نکردند واز والدین تقاضا کردند تا از فعالیت جنسی نوجوانان به جز راه ازداوج چشم پوشی نمایند. آنان بیشتر قوانین و ارزشهای دینی دیگر را نیز زیر پا نهاد تا بیان دارند که مفهوم خانواده بدان معنایی که دین بیان می دارد، مفهوم عقیم وناکارآمد است و قید وبندی است بر آزادی شخصی، چرا که دین روابط جنسی آزاد بین سنین مختلف را نمی پذیرد و رابطه بین دختر و پسر را مشروط بر یک چهار چوب شرعی و قانونی می داند و به همجنس بازان حق تشکیل خانواده را نمی دهد و به اصول روشمند مانند روابط زن و شوهری در چهارچوب خانواده پای بند می باشد.
 
این در حالی است که آنان می خواهند این نوع ازدواج را تغییر دهند و معتقدند که این روش فقط شکلی از انواع ازدواجهایی است که مردم به آن عادت کرده اند و با آن الفت گرفته اند بطوریکه این گونه ازدواجها، در ضمن تقلید از آداب و رسوم گذشتگان فراگرفته شده است، به همین علت آنها سعی در ترویج و ایجاد روشهای انسانی جدیدی بودند که به مسائل شرعی و قانونی و اخلاقی توجهی ندارد مانند ازدواج هم جنس بازان و معاشرت (جنسی) بدون ازدواج و اعطاء حقوق مساوی به همگان و وضع سیاستها و قوانینی که به حمایت از این نوع خانواده ها بیانجامد.علاوه بر این آنها به بهانه محدود نمودن جمعیت ، تنظیم خانواده و زنان را به سقط جنین دعوت می نمایند.

 

کنفرانس های حمایت از زن در کشورهای اسلامی

ملاحظه می شود که این کنفرانسها در پایتخت های کشورهای مسلمان مانند قاهره استانبول و صنعا برگزار شده است و بسیاری از مفاهیمی که منکر وعجیب وغریب بوده اند در ذیل آن مطرح گردیده اند اما این کنفرانسها سعی نمودند تا به تدریج این مفاهیم را عادی سازند و آنها را مورد قبول مردم قرار دهند طرح این مسأله در مرحله اول به عنوان یک دستاورد فرهنگی است، علیرغم اینکه چنین ادعا می شود که دولتهای شرکت کننده ملزم به پیاده نمودن آن و مراقبت نمودن از عکس العملها در مقابل آن هستند. بررسی دقیق این عکس العمل ها و نشان می دهد که راهی درست برای برخورد با آن در دست نمی باشد. این فرهنگ پلید به تدریج پیشرفت می نماید و هر روز در ذهنیت اسلامی جایگاهی پیدا می کند و طرفداران تمدن و فرهنگ غربی در جهان اسلام آن را ترویج می دهند.
 
چنین کنفرانس های غیر اسلامی، یک خطر جدی برای خانواده مسلمان محسوب می شود چرا که خانواده، از آخرین دژهای اسلامی است که اگر در هریک زمینه های فرهنگی یا اجتماعی و یا قانونی سقوط کند بدنبال آن بنیان خانواده در تمدن غرب غرق خواهد شد.(7)
 
هنوز هم خانواده تنها کانون اساسی است که دین را از یک نسل به نسل دیگر منتقل می سازد به جهت نقش متمایز و برجسته زن این کنفرانس ها به موضوع زن اهتمام و توجه خاصی ورزیده اند و سعی کرده اند که اولا نقش خانوادگی زن ، وثانیا نقش مربی گری وی را از او بگیرند و ثالثا او را به سوی بازار کار برای صرف نظر نمودن از ایمانش بکشانند. و بالاخره از طریق اشاعه آزادی فردی می خواهند همه ارزشهای وی را از او بگیرند. بعد از جریان فمینسیم از راه انحلال ارزشها سعی بر آن بود تا زن را از دایره دین خارج نمایند. فمینسیم یعنی: مرگ مرد، مرگ تاریخ، مرگ مسائل غیبی. همه اینها بدان معنا است که زن همان هدفی بوده است که این کنفرانسها تلاش می کرده اند تا آن را از بین ببرند و نابود نمایند. چرا که نابودی زن یعنی ایجاد شکاف در خانواده مسلمان و تسلط بر ارزشهای شرعی و قانونی آن.
 
در کنار خطرات فراوانی که بدان اشاره شد خطرات داخلی دیگری در بیسوادی دینی و فرهنگی جامعه وجود دارد که اثرات مخرب آن در خانواده متجلی می گردد.اضافه بر آن اینکه مجلات خانواده از جهت محتوایی با مجلات خانواده غربی فرقی ندارد. همچنین تبلیغات، خصوصا تبلیغات بصری معمولا کامهای تبلیغات بیگانه را ترسیم مینماید. ماحصل کلام آنکه هر خطری که زن را تهدید می کند به نوعی کل جامعه را تهدید کرده است. چرا که تهاجم به زن، یعنی شبیخون به خانواده و میدانیم که جامعه، یک خانواده بزگتر است.
 
نیک می دانیم که اگر بعضی تهدیدات از قبل برنامه ریزی شده بیگانگان در هنگام عدم حضور اندیشه اسلامی، محقق می شود، بدان معنی نیست که این برنامه ها به طور کامل به اهدافشان نائل آمده اند. فطرت پاک و آگاه به دست فرزندان مسلمان خود سلاح استواری از علم و آگاهی است که مانع انتشار وپخش بیماری واگیر مادی گری در جسم و جان امت اسلامی می شود.
 
امروزه بیماری ایدز و بی بند و باری های آن هنوز نتوانسته که جهان اسلام را از هم بپاشد و بندهای آن را از هم باز نمایند و آزادی رایج امروز که در همه دنیا وجود دارد هنوز نتوانسته ارزشهای نیکوی جهان اسلام را از او بگیرد. بادهای مسموم که امروزه در همه دنیا وزیدن گرفته است نتوانسته درخت ارزشهای نیکوی جهان اسلام را از ریشه برکند. با این وصف خطر وجود دارد و هرروز تهدید آن برای هویت و کیان اسلامی بیشتر می شود. وهمه کسانی که نسبت به حل این مشکل اهتمام می ورزند، بر این مطلب اجماع دارد که راه مبارزه و مقابله با آن محکم نمودن پیمانهاست. چرا که ضعف عقیده در بین مسلمانان علت اصلی عقب ماندگی آنها و موفقیت دیگران در نیرنگ هایشان می باشد.
 
راه درمان وحل ضعف عقیده ، رواج درک و بینش اسلامی صحیح و محکم سازی (واکسینه نمودن) امت مسلمان برعلیه ویروس های آن می باشد. این بینش امت را از بی سوادی دینی وآثارآن حفظ می نماید وهمه مشکلات درونی که مانع تربیت اسلامی و بیداری تمدن بشری است از سر راه برمی دارد و مانند دژ محکم و استواری در مقابل همه دسیسه ها می ایستد تا جایی که دیگر امکان شبیخون به آن وجود ندارد، چرا که پایه های امور معنوی ملتها را به راحتی نمی توان متزلزل نمود، ارکانی که بر اساس اندیشه و آرمانهای خاص بنا نهاده شده است. دشمنان باید بدانند، زمانی که قصد تجاوز به چنین فرهنگهایی را دارند جز ناکامی و خسران، دست آورد دیگری نخواهند داشت.

 

تهدیدات خارجی که خانواده را تهدید می کند

اگر تهدیدات خارجی یا بیرونی که خانواده را تهدید می کند، بر روی زن متمرکز شود و موجب فساد همه افراد خانواده شود، عاقبت این خطرات به یک سمت وسوی واحدی هدایت می شوند. هدف آنان کشیدن زن مسلمان به سوی آزادی و رهایی از پای بندی به ارزشها و مفاهیم دینی می باشد و اینجاست که زن مسلمان نباید عرف بیگانه را بپذیرد و بر آن گردن نهد. با این حال لازم است که این آگاهی اسلامی برای خانواده از زن شروع شود و آن از راه بازگرداندن شایستگی به زن است. همانطور که در بحث آماده سازی زن برای حمایت از خانواده بیان کردیم به وجود رهبران دینی زن که ملتزم وپای بند اصول اسلامی هستند. نیازمندیم تا آنها قادر باشند که در صحنه اسلامی در همه زمینه های فکری و اجتماعی حضور یابند وتلاش نمایند تا از تونل و نقشه فکری استکبار که بیشتر از یک قرن است که بر آنها تحمیل شده با سربلندی بیرون بیایند. (8)
 
زن با فرهنگ اسلامی و درک و بینش صحیح می تواند نسبت به مشکلات جامعه با بهره مندی از مبانی اسلامی مسئولیت خود را در قبال خانواده انجام دهد و در جهت اصلاح آن گام بردارد و خطرات جانبی که ارزشهای اخلافی خانواده اسلامی را تهدید می کند، از میان بردارد.
 
از کنفرانس های پزشکی غربی، خانواده ها را به هم جنس بازی و بی بندباری دعوت می نماید در بیشتر کشورهای اروپایی قوانینی وضع شده است. تا آن را مانند یک پدیده طبیعی و یک وضعیت اجتماعی عادی تلقی کرده تا امکان مقاومت و تعرض بر آن وجود نداشته باشد. همچنانکه مسئولیت زن در حمایت از کیان خانواده فقط در رویارویی با مشکلات بیرونی و مقاومت در برابر آنها محدود نمی شود. بلکه این مسئولیت شامل مشکلات درونی نیز میباشد.(9)
 
زن مسلمان می تواند با اتکا به فرهنگ وایمانش نسبت به رسالتش، با این خطرات مبارزه کند. پس او می تواند فرزندانش را از برنامه های خنده دار کمدی که رسانه های گروهی بصری با جنبه بدآموزی ارائه می کنند با یک روش علمی برحذر دارد. گویا که او فرزندانش را با چنین کلامی مورد خطاب قرار می دهد که آیا راضی می شوید که مادر و خواهرتان آرایش کرده در مقابل مردان ظاهر شوند؛ کودکان نیز باید با قوه تمیز برنامه های مفید و خوب رسانه های جمعی بصری را ملکه ذهن خود کنند و بتوانند بین منفعت وضرر تفاوت قائل شوند.
 
زن می تواند زمینه را برای ازدواج جوانان و اطرافیان خود آماده کند. مثلا مهریه های سنگین، مهمانیهای پرخرج وجهاز بسیار از موانع ازدواج جوانان می باشد. این مساله موجب کناره گیری وامتناع بسیاری از جوانان برای ازدواج است. چرا که از آنان چیزی را می خواهند که ندارند از عهده اش بر نمی آیند لذا بعضی از آنان با زنان اهل متاب یا اجنبی (بیگانه) ازدواج می کنند. و این نوع ازدواج یک تهدید دیگری است برای خانواده مسلمان و جامعه اسلامی.(10) و راه حل این کار کاشتن ارزشهای اسلامی به همراه مهر و محبت در ضمیر فرزندان از زمان کودکی می باشد. در این نقش، مرد که مکمل زن می باشد می تواند با فداکاری کردن در راه فرزندان و با مساوات رفتار نمودن بین آنان، الگویی برای فرزندان باشد. چرا که تفاوت قائل شدن در رفتار موجب ناراحتی و تأثیر منفی در ضمیر آنان می شود و این مساله باعث ایجاد گوشه گیری فرزندان در داخل خانواده می شود که عاقبت هر کسی به فکر خود است و دیگر از عاطفه واخلاص ووفاداری وعشق وبخشندگی خبری نیستد.
 
از هم پاشیدگی خانواده ها یک پدیده جدیدی است که زندگی خانوادها را تهدید می نماید. و موجب ایجاد نگرانی، از هم پاشیدگی و پرورش نامساوی فرزندان می شود پس زن با توجه به تجاربش برای حل همه خطرات می تواند پرنده صلح و دوستی در داخل خانواده باشد واز لغزشهایی که سهل و آسان است بگذرد تا رابطه او با همسر و فرزندانش صمیمی بماند و مفهوم مودت و رحمت و آرامش در خانه اش محقق گردد. پس این ارتباط معنوی در زندگی خانوادگی می تواند یک فضای پاکی را بوجود می آورد که خانواده از درگیری وسرکشی بدور باشد و این نوع زندگی موجب حاکمیت صلح و محبت و عاطفه عمیق و محکم می شود و بدین ترتیب خانواده نسل های صالحی را برای هدایت جامعه در زمینه های مختلف زندگی پرورش می دهد.
 
برای اینکه زن در انجام مسئولیتش در حمایت از کیان خانواده موفق شود، به یک فضایی نیاز دارد تا جهاد زن در آن نقش آفرینی کند و آثار مفید و پسندیده ای به جای بگذارد اگر این فضا، زن را برای مقابله با انواع خطراتی که خانواده را تهدید می نماید ایجاد نشود، زن نمی تواند رسالتش را عملی سازد. چرا که هر عمل و کار صالحی که زن در فضای فاسد و آلوده انجام می دهد، در نهایت به هدفش نمی رسد شاعر می گوید:
 
"متی یبلغ البنیان یوما تمامه *** اذا کنت تبنیه و غیرک یهدم"

"هیچ ساختمانی به پایان نمی رسد تا زمانی که یک نفر آن را می سازد و دیگری آن را خراب و ویران می کند"

 
پس مقام و مسئولیت زن در حفاظت از کیان خانواده مهم است زیرا که خانواده ستون و پایه زندگی بشری است که اصلاح آن جامعه اصلاح می گردد و با فاسد شدن آن انحلال و نابودی جامعه رخ می دهد. زن نقش مهمی در سرپرستی از خانواده و حفاظت از کیان آن دارد نه اینکه نصف جامعه را زنان تشکیل میدهند .! خلاصه کلام اینکه خطراتی که خانواده با آن مواجه است متعدد و فراوان است و مقابله و مبارزه با آن کار ساده ای نمی باشد و احتیاج به تلاش مستمر و پشتکار دارد. و زن می تواند با آگاهی از فرهنگ اسلامیش، نقشش را در حمایت از خانواده علیرغم موانع موجود ایفاد کند چرا که زن با احساسات و عواطف سرشارش نسبت به خانواده دائما در حال سعی و تلاش است.


مفهوم عبادت

اگر زن شرعة مکلف به عبادت خدای یگانه باشد، پس مفهوم عبادت در اسلام، فقط محدود به عبادتی مثل نماز و روزه و زکات و حج می شود. عبادت در اسلام یک مفهوم کلی است که شامل همه رفتارهای بزرگ و کوچک انسان می باشد.
 
انسان خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین است. و وظیفه او این است که دستورات الهی را اجرا کند و حدود خداوندی را رعایت نماید و برای او عبادت کند. و بدنبال آن همه اعمالش رنگ خدایی به خود می گیرد و همه اقوال، حرکات و سکنانش عبادت خداوند رب العالمین محسوب می شود. (11) پس حمایت زن از کیان خانواده فقط یک وظیفه و مسئوولیت نیست که باید آن را انجام دهد، بلکه یک عبادت وتکلیف شرعی به مفهوم عبادت در اسلام است. اضافه بر اینکه در قانون اسلامی باید بین زنان و مردان مؤمن دوستی و مؤدت وجود داشته باشد. و خداوند متعال می فرماید: "وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ". (12)
 
این آیه بیان می دارد که سرپرستی همان یاری و مودت و اتحاد و همبستگی در انجام امور خیر است. و این از مهمترین خصائص مردان و زنان امت اسلامی است این آیه بر چهار صفت از صفات امت مؤمن تأکید دارد که عبارتند از: امر به معروف و نهی از منکر به پاداشتن نماز و دادن زکات، و این همان صفاتی همانی هستند که خداوند متعال به مؤمنین وعده نصرت و پیروزی و تسلط برزمین در پرتو سفارش های هدایتگرانه اش به بشریت، داده است. (13)
 
پس زن در حین انجام وظیفه خانواده، خداوند را عبادت می کند و ایمان او به این موضوع، اخلاصش را مضاعف می گرداند و او را نسبت به این حمایت و پشتیبانی حریص می گرداند. پس کوتاهی کردن در انجام این مسئولیت در مقابل خانواده گناه و معصیت است چرا که (در حقیقت کوتاهی کردن در امر بمعروف و نهی از منکر عدم اهتمام به امر مسلمین است.)
 
آنچه در باره مسئولیت زن گفتیم، اسباب و زمینه انجام این مسئولیت را به بهترین وجه بیان می دارد. زن به خاطر عاطفه و احساسات سرشار نسبت به خانواده و فداکاریش نسبت به هر یک از افراد، ضرب المثل ایثار و فداکاری است. از این جاست که او کیان خانواده را دائما حمایت می کند این حمایت محقق نمی شود مگر اینکه صاحب هدایت و سرپرستی یک سطح زندگی شایسته شود. اگر زن شوهرش فوت نموده باشد، نیاز است در این حالت زن خود را کفیل فرزندانش بداند و نمی تواند نسبت به این کار بی تفاوت باشد. او به خاطر زن بودنش، راحتیش را فدای فرزندانش می کند. لذا ازدواج مجدد را رد می کند تا باعث، آوارگی و تباهی فرزندانش نشود.
 
اما مسئولیت زن در حمایت از خانواده بدان معنا نیست که محدود به خانواده خاصی باشد، بلکه به حکم موالات و دوستی بین زنان و مردان مؤمن، به خانواده های دیگری که نیاز به همیاری و همکاری دارند تسری پیدا می کند. با توجه به همه اینهاست که خانواده مسلمان علیرغم همه خطرات، ستون جامعه و پایه زندگی بشری می شود و یک چشمه جوشان و لبریزی از محبت می گردد تا نسلهای جدیدی را شجاعانه تحویل جامعه دهد.
 
خلاصه مقام مسئولیت زن در حفاظت از کیان خانواده که ستون جامعه و پایه زندگی بشری است روشن می گردد و با گمراهی زن انحلال و نابودی جامعه فراهم می شود. علاوه براین او خصوصیاتی دارد که وی را برای انجام این مسئولیت شایسته ولایق می گرداند. زن از یک عطوفت سرشار، توأم با عشق و مهربانی بهره مند است که این عشق را نثار خانواده اش می کند.
 
برای زن این امکان وجود دارد که وظایفش را انجام دهد و در مقابل خطراتی که دوام و استقرار واقعی او را تهدید می نماید ایستادگی نماید خطراتی که در طول کنفرانس های بین المللی غربی سعی می شود تا خصائص و هویت اسلامی او را بگیرند لذا او باید یک آگاهی فرهنگی اسلامی صحیح داشته باشد تا بتواند در مقابل این خطرات بایستد و مانع تحقق یافتن این اهداف مسموم گردد. اضافه بر این انجام وظیفه زن در مقابل حمایت از کیان خانواده با توجه به مفهوم کلی عبادت در اسلام یک واجب شرعی است.
 
با توجه به مفهوم کلی عبادت در اسلام، این فریضه به مسئولیت زن قداست و اهمیت ویژه ای می بخشد و ایجاب می کند که زن برای انجام این مسئولیت خود را فدا کند و از آن کوتاهی و تفریط ننماید. از آنجائی که مسئولیت زن یک مسئولیت مادی و معنوی است. شامل خانواده خاصی نمی شود بلکه بخاطر مؤدت و دوستی بین زنان و مردان مؤمن شامل خانواده های دیگر نیز می شود.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- دور الأسرة کاداة للضبط الاجتماعی فی المجتمع، ص ۱۱۱
2- حدیث "وافدة النساء" در صحیح مسلم
3- قضایا المرأة بین التقالید الراکدة والوافدة، ص ۱۳۰
4- مجله المجمتع شماره ۱۳۵۹، ص ۹
5- مجلة الوعی الاسلام، شماره 405 ، ص 55
6 - مقدمه وثیقة مؤتمر السکان و التنمیة صص ۱۳- ۱۷.
7- همان
8- همان، ص28
9- مجله منار الاسلام، شماره ذی الحجة ۱۴۰۴ ق، ص ۶۸
10- همان، شماره ربیع الأول الأخر سال ۱۴۰۸
11- عبادت در اسلام، ص، ۱۵۲
12 - سوره توبه، آیه ۷۱
13 - خلال القرآن، ج ۴، ص ۲۵۲
 
منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیت‌های زن در نظام اسلامی، جلد اول، نویسنده: دکتر محمد الدسوقی، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1385 ش، صص 88-69.